ایستاده خواهم مرد...
برای نوشتن هیچ دلیلی ندارم جز خالی شدن از خودم. مرا چگونه خواهی خواند؟ایستاده خواهم مرد...
برای نوشتن هیچ دلیلی ندارم جز خالی شدن از خودم. مرا چگونه خواهی خواند؟وطنم بمیر...
سرزمین ِ فرتوت ِ من
آرزو می کنم تمام شوی
تا کسی از سالیان ِ دور ِ شکوهمند ِ تو
برای ِ امروزش جامه ندوزد....
کاش سرت را بگذاری و بمیری...
راحت می شوی از تمام ِ بغض ها و کینه ها
بگذار قدر ِ تو را در نبودنت بدانیم....
برای تو ..
برای چشمهایت !..
برای من ..
برای دردهایم !..
برای ما ..
برای این همه تنهایی ...
ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند !!
(ناصر رعیت نواز )
سلام
خوبی ؟
ممنون که اومدی
برای تو هم بهترین ارزو ها رو دارم
سلام
قابل تامل نوشته ای دستت درد نکند.
ممنون که سرزدی
زدی تو یه خطهایی که ...
..
این عکس شبیه آتشه...
آتش زیر خاکستر!
مرسی
پروفایلتو خوندم
چرا من تاحالا فکر میکردم شما دختری؟!
بگذار سایه من
سرگردان از سایه تو جدا باشد
روزی به هم می رسیم
که گر باشد بین ما نه جز خدا باشد
سلام
خیلی قشنگ بود و جالب
آدمو به فکر می بره
موفق باشی
شب بود، قدم زدم تا بلکه صبح شود، دویدم، فریاد زدم، صبح اما بیدار نشد.
دیگر منتظرت نمیمانم. صبح همین جاست زیر پلک من.
در این مورد آرزویی ندارم ....
پایینده باشی و کامروا ...
salam
vatan bemirad behtar ast ya mano to???
vatan mimand misazad in maiim ke mordegi mikonim!!!
merc ke khabaram kardi !!!
وطنم سالهاست که رفته تو کما. وطن من کجاست؟ وطنم این روزها فقط در قلب من زنده است...
من به تو می اندیشم ، ایران
که چگونه از عرش به فرش ...
نه به فرش نمی رسی ، نمی خواهم و نخواهم دید ....
نمی خواهم اما می بینم...
جایی نگاشتی : "باورهای ِ کثیف ِ عربی"
چون موافق بودم بهت سر زدم و لذت بردم از وبلاگت
موفق باشی
تلخ زاده شدیم ...
آیا تلخ خواهیم مرد؟
راستی ؛ یادم رفت خودمو معرفی کنم !!
همین الان وطنت مرده
نفس های آخرش را می زند انگار...
هوووووووممم.... چه خوشمزه!
نمک بیار بپاشیم روی این زخم قرمزاا بخوریمششش!
زخم خورده ایم. همه... پر نمک تر از این خیلی شور میشه. سر شدیم از درد سمیرا
خط خطی های دردناک...
یه اسم قدیمی و مردونه ی ترکمنی...
زیباست
به اسم های خاص و اصیل علاقمندم.
کوک باشی آلنی
کارد به استخوان رسیده... درد حقیر شده برای رنجی که می کشیم
وطن تب دار است .
وطن بیمار است .
وطن زخم خوردست .
ز غم سرشار است .
وطن درد دارد .
ز چوبه های دار
تنش پُر خار است .
در اطراف ِ آن
همه دیوار است .
وطن زندانی ست .
وطن بیزار است .
وطن آلودست .
وطن بیمار است .
وطن درد دارد .
وطن می میرد ،
غمش بسیار است...
وطن پُر خون است ، قرمز ِ قرمز ِ مثل ِ این عکس !
وطن دارد جان می دهد اما دلش پیش ِ فرزندانش است ، پیش ِ تو ، پیش ِ من...
زیبا ولی تلخ نوشتی ! من هم تلخ نوشتم ، می دانم ! نمی شود از وطن نوشت و تلخ نشد !
به امید ِ روزی که ایرانمان ، ایران ِ حقیقی باشد . سرشار از امنیت ، آرامش و آزادی ِ فکر و اندیشه و عمل و ...
وطن... سرزمین کهن من.
دلش پیش ماست... نخواهیم گذاشت در آغوش ما جان دهد...
سلام
وطن سالیان پیش مرده
موفق باشی
سلام...
سیاسی مینویسی...
فیلترت میکننا..
این سرزمین یعنی سکوت..
بزار اینا ما رو سانسور کنن. خود سانسوری که از همه دردی بد تره
ولی من دوست ندارم این وطن بمیره
هیچ کس دوست نداره مسی جان. اما دارند می کشنش
گفتی بیا
زندگی خیلی زیباست!
دویدم...
سلام
با حسین پناهی آپم
بهم سر بزن[گل]
مرسی که تولدم رو تبریک گفتی
کاش در همان سالیان دور شکوهمند به سر می بردم...
اما آرزوت رو دوس ندارم
شعری که گفتی خیلی زیبا بود .
چقد من از این عربهای بی فرهنگ متنفرم
موفق باشی
برای درد وطن هر چه بنویسی کم است
ممنون که بهم سرزدی
سلام عزیزم
ممنون از حضورت
خدا یا از عشق امروزمون
برای فرداهایی که فراموش می کنیم
عاشق بوده ایم
قدری کنار بگذار . . .
به قدر یک مشت . . .
به قدر یک لبخند . . .
تا فراموش نکنیم عاشق بوده ایم
تا عاشق بمانیم و عاشق بمیریم . ..
هر کسی
بهتر از هیچکسه.
تو این گرگ و میش بی حاصل
حتی مار
که وحشتو رو زمین میبیچونه و می غلتونه
...به ز هیچکسه
تو این سرزمین غمزده!
"لنگستون هیوز"
سرزمین ابدی است
میماند این خاک تا ازل تا روزی که خدا خسته از نسل ادم کاری کند . شاید خود برای نجات بشتابد . شاید .
نظرتو تو وبه بن بست دیدم خوندمت.. دروووووود بهت هم دل..گل
سلام
تو را دوست دارم ای وطن
ای ایران من
مرسی از حظورتون..
حرفی نیست ، نشته هات تازگی یا بیشتر معرکه شده ...
سلام دوست قدیمی..
وب جدید مبارک..اولین باره میام..
اما راستش اون وبتو بیشتر دوس داشتم
ولی بازم تبریک
سلام خوبی
ممنون
اپت عالی
مثل همیشه زیبا
ممنون که خبرم کردی
فعلا بای
سبزباشی و بی کران ...
سلااااااااااااااااااااام علی جان ...
چه سپید روانی ... سپید دردناکی ... سپیدی که از دل گیری های وطنم سیاه شده ...
بمیر وطنم .. بمیر و از این جهنم خلاص کن خودت را ..
بمیر وطنم .. دیگر نای مویه کردن هم برای تو ندارم ..
دیگر هیچ قرصی نیست که درمان کند این همه درد های تو را ..
بمیر وطنم .. آسوده بمیر ...
اما کاش نمیره. کاش یهو معجزه ای بشه و خوب شه
بیاترکی انفعالی
خوبی؟
آدرس جدیدم
در یک آشنایی دوستانه ما با هم دست دادیم
تو فقط دست دادی و من...
همه چیز از دست دادم...
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی فراموش کنی
چه بلاتکلیفند خاطراتمان!!!
پشت دریاها شهری ست!
قایقی باید ساخت .
عالی بود
به ما هم سری بزن اپم
درود بر شما
با مطلبی به روز هستم که آن هم تنها جهت یادآوریست
قدم بر چشم من بزارید و بیاید خوشحال می شم
روزگارتان بهاری باد
راست گفتی ؟
مواظب باشم!!
احتیاط،
شرط پریشانی بود؟
وطواف، گرد غروب
همه ی درسم، نه؟؟؟؟
این عجیب نیست ترا ؟
زانکه بی وقفه دلم ،می بارد
سر این جمله ندارم تعارف!
نقطه بگذارو برو
وسر خط ، به هذیان دلم
گوش نکن
چادر گذاشتن یا نگذاشتن مسئله این نیست!!!
حقایقی تلخ درباره چادر از زبان یک چادری!!!
پایان خط نقطه نیست پس جمله تمام نشده است
شما آن را به پایان برسانید[لبخند][بدرود]
میمیرم ای وطن...زیرا آبادانیت در توان من نیست
ته دلم خالی شد یهو ، اصلا دلم نمی خواد وطنم بمیره
معجزه نمیخواد فقط باید ایمان بیاریم به پایان فصل سرد
قدرش را در نبودش بدانیم ؟!
وطنم پاره تنم ....
اندکی بی رحمانه نبود؟
رنگین کمان ،
پاداش کسی است که تا آخرین قطره باران میماند ....